ما دنبال چه هستیم؟
امیر دبیری مهر
خیلی از دوستان و اشنایان و غریبه ها حضوری و مجازی می پرسند چرا با نقد و انتقاد از وضع مدیریت کشور و نابسامانی های عمومی خودت را از فرصتها و امکانات ومواهب دولتی وحکومتی محروم می کنی ؟ با این همه سابقه و ارتباطات ساکت باش و برو زندگی کن برای امثال تو گوش شنوایی نیست و با این نقد و گلایه ها و پیشنهادها چیزی درست نمیشه؟ مردم هم قدر این رفتارها ومواضع را نمی دانند و خلاصه این گونه مواضع و سخنان ونوشته ها فرصت سوزی است!!!
در پاسخ باید عرض کنم نقد دلسوزانه سیاست ها و پیشنهادهای روشن علمی و اجرایی برای یک دانش اموخته علم سیاست با ۲۷ سال تجربه در عرصه دیوان سالاری و حکمرانی و رسانه یک انتخاب نیست بلکه یک وظیفه و تکلیف عینی و انسانی و اخلاقی و دینی است مهمتر از نماز و روزه و حج و زکات …انانکه می دانند و می فهمند و سکوت می کنند و برای دنیا خواهی وجدان خود را ذبح می کنند باید شرمسار باشند که شرافت خود را قربانی چرب و شیرین ناپایدار دنیا کردند.
فارغ از این ایده ارمان گرایانه ، من با دلایل و مستندات و شواهد به اینده ایران عزیز بسیار امیدوارم معتقدم سرمایه ها و استعدادهای کشور مانند رودخانه ای خروشان و عظیم پشت سد سیاستهای غلط و مدیریت های ناکارامد و منافع نامشروع و غیر قانونی به بن بست خورده و اکثریت مردم پشت دیواره سد در محرومیت و تشنگی و فقدان فرصت هابسر می برند و ناراضی و خشمگین هستند. این سد باید با عقل و خرد جمعی و علم و شعور نخبگان شکسته شود . (زاویه من با طرفداران کورکورانه وضع موجود همین جاست ). در این میان حکومت نقش و وظیفه بیشتری از جامعه در شکستن ساختارهای معیوب دارد تا این سرمایه ها برای ابادانی کشور بکار گرفته شود وگرنه همین حکومت با سیل و تندباد اجتماعی از بین خواهد رفت و هزینه های سنگینی به کل سرزمین و وطن تحمیل خواهد شد . (زاویه من با براندازان و نو انقلابی ها نیز اینجاست) بنابر این نقد و انتقاد دلسوزانه و کارشناسی مانند تیشه هایی تبری است که بر دیواره این سد زده می شود تا اب پیشرفت در سرزمین ایران جاری شود و فقر و محرومیت و ناکارامدی از کشور زدوده شود و عزت از دست رفته ایرانیان باز گردد. این هدف آن قدر مقدس است که در این مسیر با هیچ فرد ونهاد وفکری و جریانی تعارف ندارم اما با هر عقل سلیمی حاضر به گفتگو هستم .حاکمیت هم اگر عقل و درایت و سلامت کافی داشت نه تنها از این رویکرد ناراحت نمی شد بلکه از ان قدردانی و استفاده می کرد.
بنابر این من و امثال من خدا را شاکریم که ذهن و زبان و تجربه و اندک دانش و قلمی داریم که صدای رنج و درد و مطالبات مردم هستیم و مفتخریم که در راه درستی قدم می زنیم. اگر بواسطه این کنشگری
یک نفر کمتر گرسنه بخوابد
یک کودک کار به مدرسه برود
یک درخت بیشتر کاشته شود
یک نفر از مهاجرت منصرف شود
یک واحد از خشم نارضایتی مردم کاسته شود
یک سرقت در روز کم شود
یک نفر کمتر زندان رود
ذره ای به امید جوانان ایران به اینده افزوده شود و
….
ما به هدفمان رسیدیم و به این بودن و کنشگری افتخار می کنیم و هیچ هزینه ای در برابر این شرافت و مقصد مقدس قابل محاسبه و اعتنا نیست
این مسیر انقدر ارزشمند است که دور دست بودن هدف موجب نمی گردد تا امیدواری ما کاسته شود