روزگاری دینداری چه صفایی داشت؟
دیروز در خیابان گردی های مستمر و پیوسته ای که داشتم سری زدم به محله ای که سالهای کودکی و نوجوانی را در آن سپری کردم.خیابان جلفا. خاطراتم از این منطقه وکوچه و خیابانها و حتی خانه های آن پایان ندارد…از جمله این حسینیه ومکتب القران…در دهه شصت در این محله مسجدی نبود و مرحوم حاج حسن راضی با تاسیس این مکتب القران جای خالی مسجد را در محله پر کرد… همان زمان هم؛ همه بچه ها و خانواده ها اهل مسجد و نماز و دعا نبودند اما آنها یی که بودند دنیایی قشنگی داشتند….من بر خلاف محله ای که پدر و مادرم در آن بزرگ شدند که بافتی به شدت سنتی و مذهبی داشت یعنی میدان خراسان و میدان غیاثی؛ این شانس و بخت را داشتم که در محله ای بزرگ شدم که مسلمانان و ارامنه و کلیمی ها در کنار هم و با صمیمیت و احترام به عقاید متفاوت زندگی می کردند… در جلفا حجاب اجباری نبود..صف بندی های جنسیتی وجود نداشت…همه با جایگاه انسانی خود با هم ارتباط داشتند نه با عقاید مذهبی و سیاسی….من به دلایل مختلفی نه تنها به شدت اهل مسجد و حسینیه و هیات بودم بلکه مروج و مبلغ آن هم بودم…. لحظه شماری می کردم نزدیک اذان مغرب بشه بروم همین مکتب القران..حاج اقای راضی از اینکه یک کودک با شوق ؛ حسینیه تازه تاسیس اما خلوت او را پر می کرد خیلی خوشحال بود . از این خاطرات بگذریم که کارم به جا نماز آب کشیدن رسید.
واقعیت اینکه در آن زمان از دینداری و نماز و دعا و عبادت با تمام وجود لذت می بردیم و دیگرانی که اهل مذهب و شریعت نبودند هم در چشم ما عزیز بودند و ما هم در چشم انها محترم .در عالم کودکی دینداری دکان و کاسبی نبود….هر چه گذشته اوضاع دگرگون شد .انقدر از مخزن دین برای دنیا و قدرت و ثروت هزینه شد که نسل جدید باور نمی کند دین فقط برای انسان سازی است نه کسب قدرت و دنیا پرستی .نسل جدید کمتر با آن فضا و حال وهوا آشناست…نسل جدید به جای دین برخی دیندارانی را دیده که سراسر دافعه هستند. با چهره هایی عبوس و مغزهایی پوسیده و دهانی مملو از ناسزا و دستانی اماده خشونت …این نسل حق دارند سخن ما را نشنود. واقعا بازماندگان خوارج و متحجرین در زمان ما جذابیتی ندارند اینها کمر شیعه و امام صادق را شکستند و همچنان می شکنند. این مدعیان دینداری هیچ شباهتی به دینی که ما می شناسیم ندارند. خدا را شکر دین مان و باورمان را از اینها نیاموختیم مستقیم از قران و سنت اهل بیت آموختیم…از دین جز مهر و مدارا و عاطفه و ایمان نمی فهمیم.. اگر جهاد و غیرت و عقیده هم بود در برابر ظالمان و ستمگران و متجاوزین بودو لاغیر نه در برابر هموطن و اهل کتاب و دیگر انسانها…عقیده و ایمان مرز ما نبود ظلم و ستم مرز ما بود….از زندگی امام حسین آموختیم که نماز شب خوان های پیشانی پینه بسته اما ستمگر و برده قدرت مانند شمر خطرناک تر از بی دینهای منصف و دل رحم هستند…علی را لائیک ها و سکولارها شهید نکردند حافظان قدرت اما متعصب و خشن در محراب به خاک و خون کشیدند.
نسل جدید کشورم خوب است این سرگذشت ها را بداند و تصور نکند همیشه اینگونه بوده که امروز هست…
سخن بسیار است بماند برای بعد..
https://t.me/andishkadeye_kherad