رابطه بی عرضگی حاکمیت و افزایش قیمت مسکن
گرانی مسکن در یک کشور نشان دهنده خیلی بحرانهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی ست .
از نظر اقتصادی وقتی کسب و کار رونق ندارد و فکر و تلاش و ایده ارزش ندارد زمین و دیوار و سقف ارزش بیش از حد معمول پیدا می کند و سود سوداگری ملک از هر تولید و کارآفرینی ای بیشتر است . الان ببینید در ایران بیشترین واحد صنفی بنگاههای املاک هستند زیرا درامد باد اورده این بخش غیر قابل تصور است .
وقتی حوزه عمومی و زندگی بیرون از خانه امن و جذاب نیست حریم خانه جذابیت بیش از حد پیدا میکنه و خانه ها بخاطر شباهت بیشتر با پارک و بیابان و کوه ارزشمند تر می شوند .به اپشن های فروش خانه در ایران دقت کنید مانند دار و درخت و اب نما و چشم انداز .
وقتی آوار تورم هر روز بر سر ملتی خراب می شود تورم مسکن برای دارندگان املاک مازاد می تواند جبران مافات کند.
وقتی حکومت خودش بزرگترین مالک و ملاک و زمین دار باشد و همه نهادها با رانت و فساد در کار ساخت و ساز هستند چه انتظاری هست مسکن ارزان شود و قیمت معقول پیدا کند.دقت کنید درباره همه کالاها امار و اطلاعات موجود است جز ملک و زمین ومسکن .تا مبادا گنج پنهان دولت اشکار شود
و از همه بیشتر بحران سرمایه و نبود امنیت که شهروندان را به این نتیجه می رساند که آهن و اجر بیشتر از هرچیزی از اسیب و تعدی در امان است و بیشتر به آن می توان تکیه کرد. واقعیت اینهاست و
حرفهایی مانند افزایش قیمت تمام شده ساخت مسکن و بالا بودن تقاضا و… این دست ادعاهای مثلا کارشناسی فقط برای فریب افکار عمومی از اصل ماجرا و ادامه استثمار طبقات ضعیف و توجیه استمرار محرومیت انها مطرح می شود.