اسلایدر / مهمترین مطالب
مشروح دومین نشست مباحث راهبردی انتخابات – بخشهای اول تا چهارم
حرا- دومین نشست از سلسله نشست های راهبرد های انتخابات مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی به همت موسسه فرهنگی اجتماعی حرکت رشد و اعتدال(حرا) در تاریخ ۱۳۹۴/۱۰/۶ با حضور دکتر شهرام محمدنژاد (عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت ایران و دبیر کل موسسه حرا)، دکتر قاسم پورحسن (عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و عضو شورای مرکزی موسسه حرا)، دکتر امیر دبیری مهر(مدرس و پژوهشگر علوم سیاسی)،دکتر عباسعلی نورا (استاد دانشگاه و عضو شورای مرکزی موسسه حرا )، دکتر سید جعفر مرعشی(عضو شورای مرکزی موسسه حرا و پژوهشگر حوزه های فرهنگی و اجتماعی)،
دکتر سید محمدتقی حسینی طباطبایی (عضو شورای مرکزی موسسه حرا)،آقای محمودیان (عضو شورای جوانان موسسه حرا ) وآقای موسوی به شرح زیر در دفتر حرا بر گزار گردید.
دکتر محمدنژاد:
در جلسه اول مطالب بسیار ارزشمندی را دوستان مطرح کردند ومطالب خوبی را یاد گرفتیم. و در همان جلسه مقرر گردید که این جلسه را امروز بگذاریم وتا کنون چند مصاحبه روی سایت قرار داده شده است. یک بخشی از سایت که به اخبار داغ اختصاص داشت را به بخش انتخابات اختصاص داده ایم و عنوان آن را عوض کرده ایم. انشا الله سعی می کنیم که با مصاحبه ها و نشست ها و اگر توفیق شود با برگزاری همایش هایی وظیفه ملی واسلامی خود را نسبت به انتخابات انجام دهیم. اگرچه امیدواریم دوستان به ما کمک کنندو محور کار آقای دکتر پورحسن و جناب آقای مرعشی هستند و آقای دکتر ابطهی هم قرار است با ما همکاری کنند.
آقای دکتر پور حسن:
در اولین جلسه که مباحث انتخابات را مطرح کردیم مقرر گردید عناوینی داشته باشیم و در ذیل آن ها مباحث را متمرکز مطرح کنیم.ما با بحث انتخابات و عقلانیت شروع کردیم. در واقع یک نوع بازخوانی فکری است از کنش های اجتماعی ، رفتار های سیاسی. و می توان گفت مقداری جستجوهایی فکریست درباره آنکه ما بنیاد های درست و حقیقی انتخابات را چه در ایران و چه در جوامع مردم سالار بتوانیم بفهمیم. و کمی درباره عقلانیت صحبت کردیم و معانی که از عقلانیت انتظار داشتیم و رویکردهای که در باب عقلانیت وجود دارد.امروز ادامه مباحث گذشته است. در یاداشت شش صفحه ای که بنده برای دکتر محمدنژاد ارسال کردم و روی سایت بارگذاری خواهد شد انتظار داریم مابقی صاحب نظران آن را مشاهده کنند و مدلی که مورد نظر مااست به این صورت است.یعنی درباره نگاه به بحث انتخابات که عمدتاً با پشتوانه های فکری باشد نه مباحث ژورنالیستی یا روزنامه ای. من در مقدمه بحث چهار نکته را عرض خواهم کرد. نکته اول این است که انتخابات به طور کلی یک کنش سیاسی است یعنی وقتی ما میگوییم کنش سیاسی است صرفا یک واقعه نیست. کنش ها در جامعه فرایندی هستند یعنی قابل مطالعه هستند، رونددارند سیرو صعود دارند. این کنش ها آنچه را که در باب انتخابات به معنای حقیقی گفته می شود کنش آزاد است. کنش آزاد است یعنی آگاهانه است، یعنی جامعه از این رفتارش آگاهی دارد زیرا کسی جامعه را مجبور نمی کند دست به چنین کنشی بزند. پس به دلیل آنکه آگاهانه است برخاسته و منبعث از اراده سیاسی افراد است در باب مناسبات جمعی است و این قابل توجه است یعنی وقتی ما انتخابات را از منظر کنش نه از منظر قومی، قبیله ای ، نژادی یا منافع صرف اقتصادی ببینیم تحلیل گسترده تری درباره این کنش می توانیم داشته باشیم یعنی در جامعه چه اتفاقی می افتد که این کنش گاهی به سمت عقلانیت می رود و گاهی اوقات از عقلانیت دور می شود. ما وقتی می گوییم کنش در واقع می توان گفت رفتارهایی است که برخاسته از اراده جمعی و یا سیاسیت باشد. یعنی ملموس است به عبارت دیگر انتخابات یک قصد ذهنی نیست، نیت نیست بنابراین می تواند در معرض مطالعه قرار بگیرد. شما این رفتار را می بینید. محور دوم بحث این است که انتخابات را باید قدرت نرم تلقی کرد . منظورم از نرم لزوما در اینجا آن اصطلاح معروف نیست . چرا انتخابات قدرت نرم است؟ انتخابات یک قدرت ظاهر دارد که پیروزی ها و شکست ها ، فراز و فرود ها است و یک قدرت درونی دارد که ساختار جامعه، مسیر جامعه و روندی که جامعه باید طی کند را می تواند جهت دهد. این قدرت نرم، قدرت پنهان است. برای بسیاری از کشور ها امروزه مسئله انتخابات یک سرمایه گذاری یا در واقع یک ریسک مهمی به لحاظ اجتماعی و سیاسی است. همه کشورها می دانند انتخابات به دیل آنکه یک قدرت است امکان تغییرات گسترده سیاسی را در جامعه می تواند فراهم کند. چه متفکران داخل آن جامعه و چه خارج آن. لذا انتخابات یک فرصت فوق العاده مهمی است برای آنکه قدرت را مطالعه کنند به دلیل آنکه می تواند سبب تغییرات بنیادی شود. بنابراین انتخابات را باید از دو وجهه بررسی کرد اول لایه ظاهر که در پیروزی ها و شکست ها بدست می آید و دوم آنکه خود انتخابات واجد یک قدرت پنهان است. این قدرت نرم کمتر در مباحث سیاسی کشور ما بحث شده است یعنی عمدتا وقتی ما از انتخابات صحبت می کنیم به عنوان یک مقطع سخن می گوییم و در این مقطع همه نیروها، همه توجهات و التفات ها متمرکز می شود. بناراین خط دهی، جهت دهی فکری یا زمینه سازی ها ناشی از این قدرتی است که انتخابات می تواند در یک جامعه دموکراتیک داشته باشد. بنابراین، این که ما انتخابات را قدرت بنامیم خودش قابل بحث است که از چه منظر بایدآن را قدرت بنامیم. تغییراتی که انتخابات در خیلی از کشورها ی در حال توسعه به وجود آورد از جمله در کشورهای همسایه ما ، مانند ترکیه ، اکراین و یا در خود ایران این قابل توجه است. نکته سوم آن است که انتخابات مرز دو نوع ساختار حکومتی را مشخص می کند یعنی یک ساختار حکومتی استبدادی که اراده های سیاسی جامعه آنچنان ارزشی ندارد و نقش سازنیستند یک ساختار سیاسی مردم سالارانه. به عبارت دیگر انتخابات می تواند نشان دهنده آن باشد که نظام سیاسی آن جامعه از چه خصلتی برخوردار است اما در عین حال صرف انتخابات (منظور انتخابات حقیقی است) مراد ما نیست یعنی ممکن است جامعه ای استبدادی باشد ولی با انتخابات. آن چیزی که مد نظر ماست این گونه نیست که انتخابات تشریفاتی باشد مثلا انتخابات ریاست جمهوری مادام العمر که بسیاری از کشور های آسیای میانه، آمریکای لاتین و ..دارند. من در آن مقاله عنوان کردم اگر آن ویژگی اول یعنی اراده آزاد و آگاهانه نباشد و حتی انتخابات را هم آزاد بدانیم ممکن است عوامل دیگر روانی و اجتماعی وجود داشته باشد مانند ترس از حاکمیت و آن سبب نشود که انتخابات را ما کنش آزاد بدانیم. در جامعه امروز می گویند وقتی می خواهیم جامعه را تعریف کنیم اگر جامعه دموکراتیک باشد، آن جامعه برخوردار از انتخابات است در همه حیطه ها. اگر جامعه ای برخوردار از انتخابات نباشد ، آن جامعه دموکراتیک نیست . این مطلب چه مسئله ای را برای ماشکل می دهد؟ این بدان معناست که اگر ما بخواهیم جامعه باز و جامعه بسته را تعریف کنیم با انتخابات تعریف می کنیم. اگر بخواهیم جامعه پویا و جامعه غیر پویا را تعریف کنیم با انتخابات تعریف می کنیم. جامعه مبتنی بر آراء جامعه برای استقرار قدرت و عدم استقرار قدرت را با انتخابات تعریف می کنیم . بنابراین به تلقی من انتخابات مرز قدرت است، مرزساختار سازی است و مرز نظام های سیاسی است. چهارمین محوری که می توان در مورد آن صحبت کرد ویژگی های عقلانیت است. در ویژگی های عقلانیت ما عمدتا زمانی که می گوییم عقلانی یعنی جامعه آگاه اما این تنها یک ویژگی است. مثلا من انتخاباتی که از رقابت فراگیر برخوردار باشد را یک ویژگی می دانم. انتخاباتی که از آزادی فراگیر، آزادی که من در مورد آن صحبت می کنم یعنی قانونمند است و همه چیز در چارچوب قانون باشد من به آن عقلانیت می گویم.پس ویژگی اول که عنوان کردم رقابت یعنی رقابت فراگیر، آزادی فراگیر، جابجایی نرم قدرت نه جابجایی خشن قدرت. یعنی این عقلانیت است اگر جامعه ای بتواند قدرت خود را جابجا کند ، گردش قدرت شکل بگیرد، نظارت نخبگان جامعه، شهروندان جامعه و مردم. این ها ویژگی عقلانیت است یعنی عقلانیت فقط یک پایه آن این نیست که مردم جامعه آگاهانه به افراد و یا احزاب رای بدهند .پس بنابراین آنچه مشخص است انتخابات یک واقعه تنها نیست یعنی یک تاریخ خاص ندارد انتخابات بنیاد مهم ساختار نظام های دموکراتیک را شکل می دهد. یعنی در طول چهار سال وقتی ما می گوییم نظارت، وقتی ما می گوییم پایش، وقتی ما می گوییم نقد و انتقاد نسبت به رفتارها از جانب نخبگان نسبت به قدرت این ها همه ویژگی های عقلانیت است . پس بنابراین اگر ما انتخابات را تنها برای نظریه تاسیس قدرت بخواهیم یعنی فقط منتهی به آن شود که یک فراز و فرودی از قدرت شکل بگیرد و دیگر نقشی نداشته باشند ما به آن عقلانیت نمی توانیم بگوییم. بنابراین عقلانیت به معنای آن است که احزاب دائماً در حال بررسی،نقد، انتقاد، نظارت باشند و همین طور خود جامعه .آنچه مشخص است یک دیدگاه فکری درباره انتخابات می تواند در ذیل این مباحث شکل بگیرد و حالا می توانیم به صورت مصداقی جامعه ایران را بررسی کنیم. که در جامعه ما احزاب، نخبگان و شهروندان چه آگاهی از مجموع این دیدگاه ها می توانند داشته باشند. به نظر می آید جامعه کمتر آگاهی نسبت به مباحث اندیشه ای انتخابات داشته باشد و عمدتا آن ها را از صرف منابع اجتماعی خاص یا اقتصادی خاص بداند. به هر حال این بحث ها می تواندمقداری بیان های تاملات فکری را در مورد انتخابات در جامعه ما سرو سامان دهد. در جامعه ما به نظر می آید که بخش های اصلی فکری هنوز درباره انتخابات شکل نگرفته است و ما از پشتوانه فکری درباره انتخابات کمتر برخورداریم و عمدتا انتخابات را به معنای یک رخدادی می بینیم یا از فرآیندی بودن انتخابات یا از ویژگی های مهم عقلانیت در جامعه کمتر خبری است و یا آنکه حداقل وقتی ما نگاه می کنیم برخی از مباحث ظاهر را که نسبت با فراز و فرود قدرت دارند را در مورد عقلانیت ذکر می کنند که عنوان کردم آن بحث احزاب است. به هر حال این ها شاید بحث ها ی اولیه و بنیادین بحث انتخابات با محوریت بحث عقلانیت باشد. همه این ها که مطرح شد ادامه بحث عقلانیت بود که در جلسه قبل در موردآن صحبت کردیم. پس محور اول انتخابات به معنای رفتارهای آزاد سیاسی ،بخش دوم قدرت نرم، بخش سوم مرز نظام سیاسی که مردم سالارانه باشد و لاغیر، بخش چهارم ویژگی های چند گانه عقلانیت.
دومین نشست از سلسله نشست های راهبرد های انتخابات مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی به همت موسسه فرهنگی اجتماعی حرکت رشد و اعتدال(حرا) در تاریخ ۰۶/۱۰/۱۳۹۴ با حضور دکتر شهرام محمدنژاد (عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت ایران و دبیر کل موسسه حرا)، دکتر قاسم پورحسن (عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و عضو شورای مرکزی موسسه حرا)، دکتر امیر دبیری مهر(مدرس و پژوهشگر علوم سیاسی)،دکتر عباسعلی نورا (استاد دانشگاه و عضو شورای مرکزی موسسه حرا )، دکتر سید جعفر مرعشی(عضو شورای مرکزی موسسه حرا و پژوهشگر حوزه های فرهنگی و اجتماعی)
دکتر سید محمدتقی حسینی طباطبایی (عضو شورای مرکزی موسسه حرا) و آقای محمودیان (عضو شورای جوانان موسسه حرا )و آقای موسوی به شرح زیر در دفتر حرا بر گزار گردید.
آقای دکتر نورا:
محور های بحث که شما فرمودید محورهای نظری هستندو محورهای نظری در جوامع امروز گرچه یک بنیاد بسیار ارزشمندی را نهاده و پایه و اصول و زیربنای ساختارهای عملیاتی هستند و اگر ما بخواهیم یک جامعه ایده آل داشته باشیم باید بر اساس یک سری پایه های علمی و آکادمیک نهاده شود. جوامعی که قاعدتا اینکونه تفکر واندیشه های فکری برای فرآیند حاکمیتی و قدرتشان نداشته باشند در نهایت دچار انحراف می شوند. من می خواهم محور اصلی بحث را بر روی انحراف بگذارم. چرا جوامعی که حتی به ظاهر در آن ها انتخابات انجام می گیرد و به ظاهر یک نوع مردم سالاری وجود دارد چرا در سیستم به انحراف می رود. من از بحث های شما می توانم نتیجه بگیرم که چند چیز عامل این انحراف است اول آنکه انتخابات را در این کشور ها، با تجربه ای که ما از کشورهایی که به انحراف رفته اند داریم به عنوان مثال مصر و یا آفریقای جنوبی و حتی کشور پاکستان و… قاعده طبیعی آن این است که انتخابات را به صورت استاتیک دیده اند نه صورت دینامیک که در راستای بحث شماست که انتخابات یک فرآیند و یک روند است. به نظر من باید نظام پویایی را برای پایداری نظام ها ی انتخاباتی تعریف کنیم که چگونه پویا باشد. منظور از پویا چیست؟ منظور از دینامیک بودن چیست؟ آیا ما این ها را به صورت استاتیک حفظ کنیم یه به صورت دینامیک. استاتیک به معنی آنکه در یک مقطعی کاری را انجام می دهیم و بعد آن را رها می کنیم دوباره بعد از مدتی به سراغ آن می رویم. دینامیک یعنی هر لحظه به صورت یک فرآیند یه آن نگاه می کنیم. بنده از زاویه ریاضی به قضیه نگاه کردم. در کشور خود ما هم واقعه تلخی وجود دارد که ما فرآینده های پویا و دینامیکی را در کشور خودمان مورد بحث قرار نداده ایم و نهاد هایی برای اجرایی شدن این مسئله داشته باشیم و بزرگترین مشکلی که اکنون جامعه ما را تحدید می کند و یا حتی جوامع در حال توسعه را تحدید می کند این موضوع است که یا نهادها ساختگی هستند ویاوابسته به قدرت هستند و نهادهای مستقلی که بتواند آن ها را به صورت غیر تحکمی اداره کند کمتر دیده شده است. بحث دیگری که در ذیل عقلانیت داریم و شما فرمودید،نظام عقلانیت مانند تفکر عقلانیت و یا خود عقلانیت به تنهایی یک سیستم مجرد دارد. بستگی به آن دارد که عقلانیت از چه زاویه ای دیده می شود. یکی از آن ها این است که ما به صورت مجرد عقلانیت را تعریف کنیم و عقلانیت به صورت مجرد به چه چیزی گفته می شود. خیلی ها معتقد نیستند که عقلانیت را می توان تعریف کرد خیلی ها مانند شما می گویند ویژگی را برای عقلانیت باید تعریف کرد تا عقلانیت روشن شود. و این ویژگی ها محدودیت ندارند. مثلا گفت پنج فقره است، شش فقره است و ممکن است هر روز یک فقره به آن اضافه شود. عقلانیت را دانشمندان بسیاری ترجمه کرده اند. در قرن دهم شیخ مفید در رابطه با عقلانیت یک بحث مستوفی را دارد و نهایت جمع بندی عقلانیت را که مطرح کرده اند، تقریبا متفق القول بین علمای مذهبی و علمای آکادمیکی به یک جمع بندی رسیدند که این جمع جبری تجربیات است. یعنی جمع جبری تجربیات انسانی است که می تواند عقلانیت را بسازد در غیر این صورت خود عقلانیت که به شکل ذاتی بگوید در فکر من وجود دارد و در ذهن من وجود دارد که عقل ناشی از فکرمن است این را خیلی ها نپذیرفته اند.سوال من این است که دربحث عقلانیت چقدر ما توانستیم از تجربات خود و دیگران استفاده کنیم.و چقدر تجربات خودمان را به عنوان پشتوانه عقلانی قرار داده ایم. متاسفانه ممکن است هر روز ما با یک فکر جدیدی رو به رو می شویم که به تجربیات گذشته ارتباطی نداشته باشد یعنی جامعه ما به صورت عقلانی اداره نمی شود. چرا بیان می کنم که جامعه به شکل عقلانی اداره نمی شود زیرا جامعه هر روز از خودش یک بنیان فکری دارد که این بنیان فکری با بنیاد فکری دیروز آن فرق می کند.و یا بنیان های فکری در عقلانیت های تجربی،ثابت شده است که همیشه همگرا هستند نه واگرا. در بحث عقلانیت همگرایی و واگرایی من چند جمله عرض کنم در واگرایی کشورهایی به اصطلاح در حال سقوط می روند از انتخابات استفاده می کنند و ابزار خیلی خوبی دارند و انقلاب می کنند اما به جای آنکه به سمت همگرایی بروند به سمت واگرایی می روند یعنی فاصله افکار زیاد می شود.احساس شخص من به عنوان یک فرد مذهبی و متعهد به این انقلاب آن است که در نظام ما عقلانیت باید به سمت همگرایی برود که به یک عقل واحد برسد و آن تکاملی که ملاصدرا تعریف می کند دست یابد. ملاصدرا حرکت جوهری را حرکت همگرا می داند.
من یک متنی را در رابطه باانتخابات از حضرت امام می خواندم و این متن بسیار زیبا بود که مذمون آن این مطلب است که حضرت امام فرموده بودند انتخابات نباید باعث دشمنی و شکاف بین ما شود بلکه این صاحبان اندیشه و عقیده در یک چارچوب ابراز عقیده کنند و مردم هم انتخاب کنند و برادری ها حفظ شود این در جهت همان اندیشه و تفکر همگرایی است.
آقای دکتر مرعشی:
من از نکته چهارمی که شما فرمودید شروع می کنم یعنی ویژگی های عقلانیت، به نظر من آن سه عاملی که اشاره شد آزادی فراگیر و رقابت فراگیر و جابجایی نرم قدرت و ( نظارت فراگیر که فرمودید احزاب به نمایندگی از جامعه آن را دائما پایش می کنند) نکته ای که وجود دارد شاید بتوان بین این موارد یک تنظیم ذهنی ایجاد کرد. من فکر می کنم مؤلفه آزادی فراگیر یک مؤلفه محوری است که در واقع محتوای همه ابعاد دیگر را می سازد و رقابت یک نقش قالب و ساختاری پیدا می کند. جابجایی نرم قدرت هم یک منتج است نسبت به این دو.عمل پایش از سوی جامعه و احزاب هم طبیعتا این سیر را مراقبت می کند هم از جهت برقراری آزادی فراگیر، کیفیت استفاده از آن در چارچوب رقابت و متنج آن که جابجایی نرم قدرت است. نکته ای که وجود دارد ما در یک نظام اجتماعی صحبت می کنیم در نظام اجتماعی ما فقط با حوزه سیاسی مواجه نیستیم با حوزه فرهنگی و اقتصادی نیز مواجه هستیم. بنابراین اگر کیفیت آزادی فراگیر را که مادر قلمرو اقتصادی جستجو می کنیم به یک تعبیر، پیوندی با حوزه فرهنگ و اقتصاد دارد یعنی اگر ما در قلمرو فرهنگ آزادی انتخاب را برای مردم لزوما نبینیم یا در قلمرو اقتصاد نبینیم پس بنابراین به طور طبیعی استنتاج اجتماعی نسبت به وجود آزادی فراگیر برای انتخاب یک کالای سیاسی که نماینده است هم برای شهروندان،این احساس نمی شود و ما نمی توانیم آن ها را گسسته از هم ببینیم این ها سه قلمرو از یک نظام اجتماعی هستند. شاید اگر بخواهیم آن ها را ترویج کنیم باید به این ترتیب بگوییم که اول جایگاه مردم و به اصطلاح قدرت انتخاب مردم را به آن ها یادآوری کنیم و این را به عنوان یک گوهر اصیل انسانی در بستر اجتماعی برای آن ها تبیین کنیم که قدرت انتخاب برای آن ها یک واقعیتی است که هویت آن ها را می سازد پس خود مسئله آزادی فراگیر مستلزم یک نوع تبیین است. نکته دوم بحث رقابت است که در رقابت مسئله ازجمله حقوق متقابل مطرح است و بحث تحمل ، مدارا، خویشتن داری نسبت به دیگران مطرح است که این هم از جمله موضوعاتی است که اگر بخواهیم یک آسیب شناسی اجمالی هم داشته باشیم در جامعه ما من فکر می کنم قدرت تحمل و مدارا بسیار محدود است مثلا شما ملاحظه کنید در یک میزگرد تلویزیونی مثلا فرض کنید بین دو نفر مثلادر مورد موضوع توسعه در همان نشست محدود تلویزیونی احساس قابل تحملی را به خودش نمی گیرد و فکر می کند چرا با کمی فشار نسبت به فضای ذهنی طرف مقابل همرا است اما به نظر من ما در رقابت فراگیر ابعاد مختلف آن را باید باز کنیم یعنی مسئله تحمل را قبول کنیم و بعد مرز های قرمز را مشخص کنیم مرز های قرمز آن کجاست؟ در شرایطی که ما امروز هستیم من فکر می کنم که مصالح پایداری و موجودیت نظام در فضای واقعی امروز جزء ملاحظاتی است که سایه بر روی مسئله رقابت فراگیر میندازد که ناگزیر هستیم آن ها را کمی باز کنیم و به آن بپردازیم و جابجایی نرم قدرت که اشاره می کنیم یک واقعیتی به نظر من می آید که ممانعت می کند از این قضیه که ما معمولا به دلیل سرشت تاریخی کسانی که در قدرت هستند واجد منزلت هستندو کسانی که به هر دلیلی از قدرت فاصله می گیرند و یادوره قدرت آن ها تمام می شود، معمولا به عنوان شهروندان درجه دو، ضربه یافته و یا ضربه خورده و شکست خورده نگاه می کنیم. شما اکنون ببنید چهرهاه های بعد از انقلای ما و روئسای جمهوری که داشتیم و یا نمایندگان شاخصی که داشتیم بعد ازآن که دوره آن ها تمام شد نوعی رفتار ناهنجار با آن ها صورت می گیرد که خود این قضیه یک احساس راحتی برای کنارگیری از قدرت به افراد القا نمی کند و مردم احساس نمی کنند بازنشستگی سیاسی هم می تواند موضوعیت داشته باشد که اگر بخواهیم جابجایی نرم قدرت صورت بگیرد به نظرم ما باید یک بستر متعادلی برای آن هایی که از قدرت خارج شده اند فراهم کنیم مثلا آقای نیکسون رئیس جمهور متقلبی بود که باتقلب انتخاباتی به وسیله رای قوه قضاییه بر کنار شد ولی تا پایان حیاتش به عنوان یک مشاور سیاسی سطح بالا مورد استفاده قرار می گیرد و شش کتاب برای توسعه اقتدار امریکا نوشته است.این نشان می دهد جابجایی قدرت در آن جا یک امر معنا داری است و طرف از حیزانتفاع ساقط نمی شود.
سومین نشست از سلسله نشست های راهبرد های انتخابات مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی به همت موسسه فرهنگی اجتماعی حرکت رشد و اعتدال(حرا) در تاریخ ۰۶/۱۰/۱۳۹۴ با حضور دکتر شهرام محمدنژاد (عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت ایران و دبیر کل موسسه حرا)، دکتر قاسم پورحسن (عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و عضو شورای مرکزی موسسه حرا)، دکتر امیر دبیری مهر(مدرس و پژوهشگر علوم سیاسی)،دکتر عباسعلی نورا (استاد دانشگاه و عضو شورای مرکزی موسسه حرا )، دکتر سید جعفر مرعشی(عضو شورای مرکزی موسسه حرا و پژوهشگر حوزه های فرهنگی و اجتماعی)
دکتر سید محمدتقی حسینی طباطبایی (عضو شورای مرکزی موسسه حرا) و آقای محمودیان (عضو شورای جوانان موسسه حرا )و آقای موسوی به شرح زیر در دفتر حرا بر گزار گردید.
دکتر دبیری مهر:
خیلی خوب است که ما در جلسه دوم فراتر از رویدادها و رخداد های معطوف به انتخابات که در سطحی ترین لایه ی مباحث اجتماعی رخ می دهد، حداقل یک سطح عمیق تر و درباره خود کنش انتخابات صحبت می کنیم. به نظر من این خلاف عادت و جزء ضرورت های فکری و اندیشه ای و در نهایت عملی جامعه ما است و امیدوارم این بحث هایی که صورت می گیرد بتواند تاثیر گذار باشد و زوایای دید جدیدی را نسبت به مسئله انتخابات ایجاد کند. من به یک نکته اشاره کنم،آقای دکتر نورا گفتند کنش را تعریف کنید. حداقل دو تفاوت بین کنش و رفتار در علم جامعه شناسی وجود دارد یعنی حداقل دو دسته از متفکران هستند که من وارد آن نمی شوم و فقط آن ویژگی را عرض می کنم. رفتار را برخی از متفکران امری غریزی می دانند یعنی برآمده از غریزه انسان است. این که انسان غذا می خورد یک رفتار است کنش نیست. اما کنش یک اقدام عقلی است یعنی بحث انتخاب در آن وجود دارد. این که کسی وجترین می شود این کنش است و رفتار نیست زیرا یک انتخاب هوشمندانه ای می کند و یک اهدافی دارد یک ملاحظاتی دارد و اساسا یکی از تفاوت های جامعه مدنی با جامعه بدوی این است که اصولا جامعه مدنی کنش گر است و جامعه بدوی، جامعه رفتاری است فقط رفتار می کند. ویژگی دوم آن است که رفتار عمدتا فردی است، معطوف به اهداف فردی است ولی کنش عمدتا معطوف به رفتار جمعی با اهداف جمعی است که در این بخش عمدتا کسی که شاید بیش از همه نظریه پر دازی کرده است هانا آرنت است که در نهایت به این نتیجه می رسد که زندگی جز کنش ارزشی ندارد و انسان باید مجموعه رفتارهایش در واقع تبدیل به کنش شود. درباره انتخابات از نکته سوم آقای دکتر پورحسن شروع می کنم البته نه مستقیم، به صورت غیر مستقیم و اینکه انتخابات یک مرزی است بین دو تیپ اعمال حاکمیت و به همین دلیل ما در بسیاری از کشور ها در دوره های مختلف چیزی به نام شبه انتخابات داریم . شبه انتخابات به این برمی گردد که شما مفروضات اولیه تان در مورد انتخابات چیست؟ و انتخابات اصیل و انتخابات به معنای دقیق به معنای آن که یک کنش سیاسی،اجتماعی باشد مفروضاتی متفاوت با آن شبه انتخابات دارد. من فکر می کنم ما در ایران خیلی ضرورت دارد که در این موضوع هم تأمل،فکر و وارسی داشته باشیم و با یک نگاه مسئولانه مقابل مفروضاتی که ما را به سمت شبه انتخابات احیاناً سوق بدهد را بگیریم. زیرا باید این را بدانیم که در دموکرات ترین کشور و پلورالیسم کشورها هم آسیب تبدیل انتخابات اصیل به شبه انتخابات وجود دارد این یک امر طبیعی است. زیرا انتخابات ذاتاً یک امر پویاو در حال تحول است واین را باید انسان و عقل جمعی مدیریت کند که آن اصالت انتخابات حفظ شود.من چند نکته از آن را عرض می کنم . انتخابات به یک معنا ، انتخابات اصیل یعنی ریسک ، یعنی ریسک پذیری انتخاباتی که قابل پیش بینی باشد و هیچ اتفاقی نیفتد آن انتخابات فرمایشی و یا شبه انتخابات است. انتخابات یعنی ریسک، یعنی ریسک پذیری، یعنی خیلی قابل پیش بینی نبودن نتیجه و در انواع انتخابات هیچ فرقی نمی کند. و اتفاقا هر چه که این تکانه نتیجه انتخابات سنگین تر باشد نشان دهنده آن است که انتخابات وزن دموکراتیک آن بالاتر است. یعنی به نوعی همانند یک شوکی است که به همه ناظران وارد می شود. یکی از دلایلی که در جمهوری اسلامی بعد از انقلاب هیچ شخصی نتوانسته انتخابات و اصالت انتخابات را زیر سوال ببرد همین بوده است. یعنی نظام جمهوری اسلامی با همه هزینه ها، سعی کرده است اصالت انتخابات را حفظ کند به همین دلیل انتخابات غالبا در ایران با یک شوکی همراه بوده است هم برای ناظرین داخلی و هم برای ناظرین خارجی و از این زاویه می توان به انتخابات به عنوان یک کنش و یک اقدام ریسک پذیر نگاه کرد. نکته دوم آن است که انتخابات یک امر اصالتاً اجتماعی است نه امر حکومتی، یعنی کنش گر انتخابات حکومت نیست و در این مورد بر خلاف مورد قبل درمفروضات دچار غلط هستیم یعنی در جمهوری اسلامی در این خصوص دچار اشکال شده ایم. انتخابات را یک امر سیاسی به معنای حکومتی یک از بالا به پایین می بینیم. حکومت انتخابات برگذار نمی کند حکومت زمینه ساز برگزاری انتخابات به عنوان یک امر اجتماعی می شود . قاعدتاً فلسفه انتخابات این است که همواره صاحبان قدرت تصمیم گیری می کنند. در زمان انتخابات آنها کنار رفته و جامعه تصمیم گیری می کند و مردم تصمیم گیری می کنند. و آنها پایه تصمیم گیر های بعدی را نیز فراهم می کنند به همین دلیل این خیلی مهم است و من روی آن تاکید دارم. اگر این مفروض خوب فهمیده شود اجرا یک معنی خاصی پیدا می کند، نظارت یک معنی، تیلیغات یک معنی و بالعکس اگر ما انتخابات را یک امر حاکمینی به معنای از بالا به پایین تلقی کنیم تمام این فرآیند ها و اجزای انتخابات معنای دیگری پیدا خواهد کرد. طبعتا اگر انتخابات عرصه مشارکت حقیقی مردم باشد یک پیامدهایی دارد اما آن نگاهی که من عرض کردم در کشورمان در این حوزه آسیب داریم. کسانی فکر می کنند انتخابات هم یکی از کنش های حاکمیتی است که بازیگران آن مردم هستندو احزاب و مردم ایفای نقش می کنند و این قضیه کاملا متفاوت است و نکته سوم این است که در انتخابات به شکل عینی مطالبات، خواسته ها و جهت گیری هایی که از نظر جامعه مطلوب است بیان می شود. درک آن توسط حاکمیت از خود انتخابات مهم تر است. این را از چه جهت عرض می کنم گاهی اوقات این تصور اشتباه وجود دارد که انتخابات باید برگزار شود و مشارکت بالا باشد اما وضع موجود باید حفظ شود، همه چارچوب ها باید حفظ شود، همه سیاست ها و جهت گیری ها باید حفظ شود و اهداف نباید تغییر کند و این موارد با ذات انتخابات در تضاد است و اصلاً یکی از کارکرد های جدی انتخابات که من به عنوان نکته سوم اشاره کردم این است که جهت را جامعه اعلام می کند و با رأی خودش،با انتخاب خودش، با حرف هایی که گفته می شود و با خواسته هایی که مطرح می کنند به شما سیگنال می دهند کدام کار درست و کدام غلط است. در کدام کار غفلت شده است و کدام را می خواهیم و … اتفاقا اگر از چارچوب نظریه سیستمی نگاه کنیم سیستمی که می گویم سیستم دیویدسون رابه صورت خاص می گویم. آن حکومتی از نظر سیستمی بهتر کار می کند و اجزای آن روان کار می کنند که قوه درک این سیگنال ها را بهتر دارند و بهتر می فهمند که مردم چه می گویند و چه می خواهند و فوری به بازسازی خودش می پردازد. من در مجموع می خواهم عنوان کنم ما امروز درباره کنش انتخابات به ضرورت باز اندیشی نیاز داریم یعنی ضرورت باز اندیشی درباره کنش انتخابات به عنوان یک امر اجتماعی اصیل وآن را امر سیاسی بیان نمی کنم زیرا باید توضیح داده شود امر سیاسی چیست و اگر ذکر کنیم امر سیاسی، در واقع امر حکومتی تعبیر می شود. ولی این گونه نیست در مفهوم امر سیاسی امر حکومتی نیست زیرا اساسا امر سیاسی امر اجتماعی است و در ذیل امر اجتماعی قرار می گیرد. اما باید در مورد این مفهوم باز اندیشی کنیم اگر این کار را انجام ندهیم ما به مرور زمان دچار آسیب شبه انتخابات خواهیم شد و این مختص ما نیست.
آقای دکتر محمدنژاد:
من نه از دید فلسفی آقای دکتر پور حسن و نه از دیدگاه عملگرایانه و ریاضی آقای دکتر نورا بلکه از دیدگاه اعتقادی می خواهم به انتخابات نگاه کنم. البته این که ما بیان می کنیم انتخابات یک گذاره عقلانی است منوط به این است که ما عقل را چگونه تعریف کنیم شاید من نتوانم معنی واقعی عقل را تعریف کنم شاید هیچ کس نتواند. زیرا براساس برخی از تعاریف عقل کل خداوند بزرگ است. البته از اینکه انتخابات را به عقل نسبت بدهیم استدلال های بزرگی است .عقل به معنی انتخاب صحیح یا موارد دیگر گمان کنم حتی نتوان در این واژه کامل تعریف کرد. اما من خود انتخاب را و یا انتخابات را از دید قرآنی و اسلامی و از دید خالق هستی نگاه می کنم. که خداوند هم انتخاب می کند و انتخاب کرد در سوره بقره می فرماید« وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَهِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَهً» چرا خداوند و چه لزومی داشت انسان را انتخاب کند و به ملائکه گزارش دهدو ملائکه اعتراض کنند « أتجعل فیها من یفسد فیها ویسفک الدماء؟» و خداوند خطاب به فرشتگان می فرمایند« إِنِّیَّأَعْلَمُمَالاَتَعْلَمُون » من چیز هایی می دانم که شما نمی دانید. اکنون این عقلانی است و یا هر تعبیر دیگری من درباره انتخاب و انتخابات از منظر دینی بحث می کنم. و خداوند می فرماید« و َعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِکَهِ» و بعد اسرار هستی را به انسان ارائه کردو ظاهرا انسان را امتحان کرد و فرمود آن ها را تعریف کن وبیان کن. و همان ها را به ملائکه فرمود این ها چیست و ملائکه گفتند« سُبْحَانَکَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا » ما چیزی نمی دانیم این هاکه از ما سوال شده است از عهده ما خارج است و بعد آن ها را به انسان ارائه می کند و انسان آن اسمارا تعریف می کند و بعد خداوند به ملائکه می فرماید « قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ» من یک چیزهای می دانم که شما نمی دانید. ظاهر امر این است که خلقت بشر ، خلقت عظیم با انتخاب الهی است به همین دلیل ما جانشین خداوند هستیم و چیز دیگری را خداوند جانشین خودش خلق نکرده است. و این جانشینی خداوند یکی از خصیصه های بزرگ آن قدرت انتخابش است. اما این انتخاب را درست انجام می دهید و یا نادرست به چه چیزی بر می گردد. در روایات و آیات قرآن می توان این ها را تفسیر کرد ما در بحث جامعه شناسی و در بحث روز از دید عقلانیت و ضرورت ها نگاه کنیم ، جامعه شناسان و فیلسوفان تفاسیر بهتری از من می توانند ارائه کنند اما در واقع انسان است که قدرت انتخاب دارد و این موجودات دیگر هستند که « و فی البر ایاته و فی البحر عجایب» این ها قدرت انتخاب ندارند اگر ما این را به عنوان انسان هایی که خداوند ما را جانشین خودش خلق کرده است و این قدرت عظیم را به ما داده است درست درک کنیم خواهیم دید که یک سرمایه بزرگی را در اختیار داریم که این سرمایه بزرگ را شاید در عمرمان به ندرت از آن استفاده می کنیم. یکی از این موارد انتخابات ریاست جمهوری و یا نمایندگان مجلس است. بنابراین شاید قدرت عقلانی انسان برای انتخابات و انتخاب کردن یکی از ویژگی های بزرگ انسان باشد که انسان از آن غافل است. من گاهی اوقات که فیلم ها را نگاه می کنم اشخاص معتاد و کسانی که این توان عظیم بشری که خداوند در وجود آن ها نهاده این گونه تباه می کنند و برای بدیهی ترین و ساده ترین نیاز زندگیشان دچار مشقت و بدبختی می شوند تا بتوانند روی پای خود بیاستند که آن هم انجام نمی شود .اکنون ما این را به عنوان یک ملاک در نظر بگیریم تا به سمت دانشمندانی مانند همین جمع برویم افراد بزرگی که با انتخاب صحیح خودشان به جایگاه بزرگی می رسند. و شایستگی جانشینی خداوند را پیدا می کنند می گویند« رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند » ما اگر بتوانیم در این زمینه به مردم کشور خودمان تفهیم کنیم که اولاً نظام جمهوری اسلامی این فرصت را برای ما ایجاد کرده است که ما بتوانیم انتخاب کنیم و این انتخاب مقدس است و جایگاه بسیار بزرگ و رفیعی دارد و با یک شام و ناهار رأی خودمان را به هر شخصی ندهیم و این کفر مطلق است و نادیده گرفتن نعمت الهی است و نادیده گرفتن سرمایه بزرگ خداوندی است که در اختیار ما قرار دارد و لگد مال کردن آن عقلانیت عظیمی است که خداوند در وجود انسان قرار داده است. من فکر می کنم اگر بتوانیم این گونه مطالب را از این نشست ها بدست آوریم با امکاناتی که ایجاد شده و انشا الله ایجاد خواهد شد و اگر ده ها هزار و صد ها هزار انسان را با این محتوای عظیم و با این رویکرد آشنا کنیم من فکر می کنم شاید یکی ازآن انتخاب های بزرگی است که خداوند در وجود ما قرار داده است که ما برای جهت دهی به انتخاب های دیگران انجام می دهیم. و هر آنچه که کنش گرانی مانند شما بزرگان یا دیگران در این وادی با نیت های خیر و تقرب الهی انجام دهند که وظیفه الهی را انجام داده ایم در راستای آن وظیفه ای است که خداوند برای ما تعیین کرده است.
ومین نشست از سلسله نشست های راهبرد های انتخابات مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی به همت موسسه فرهنگی اجتماعی حرکت رشد و اعتدال(حرا) در تاریخ ۰۶/۱۰/۱۳۹۴ با حضور دکتر شهرام محمدنژاد (عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت ایران و دبیر کل موسسه حرا)، دکتر قاسم پورحسن (عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و عضو شورای مرکزی موسسه حرا)، دکتر امیر دبیری مهر(مدرس و پژوهشگر علوم سیاسی)،دکتر عباسعلی نورا (استاد دانشگاه و عضو شورای مرکزی موسسه حرا )، دکتر سید جعفر مرعشی(عضو شورای مرکزی موسسه حرا و پژوهشگر حوزه های فرهنگی و اجتماعی)،دکتر سید محمدتقی حسینی طباطبایی (عضو شورای مرکزی موسسه حرا) و آقای محمودیان (عضو شورای جوانان موسسه حرا )و آقای موسوی به شرح زیر در دفتر حرا بر گزار گردید.
آقای محمودیان:
من مباحث خود را در چند سوال مطرح می کنم. یک تعریفی را آقای دکتر نورا ازعقلانیت داشتند و فرمودند که جمع جبری تجربیات انسان ها ست. و سوالی هم از آقای دکتر دبیری مهر پرسیدید که پدیده نو ظهور انتخابات در دنیای مدرن چند سال است که انجام می شود و آقای دکتر هم تایید کردند که در حدود صدو پنجاه سال و متجاوز از این نیست. به نظر من در طول تاریخ بامطالعات محدودی که داشتم انتخابات هیچ زمانی به سرانجام نرسیده است و نتایج خوبی نداشته است و حکومت بر مردم تا به امروز خیلی جواب نداده است. و اینکه در نهایت انتخابی که انجام می شود مردم به ناراضایتی از آن می رسند و این چیزی است که در کشور خودمان هم آن را می بینیم و در خارج از کشور و حتی غرب هم این موضوع دیده می شود. و آن مطلبی که در مورد انتخابات می توان گفت، انتخابات یک برآیند افکار و نظرات مردم است در یک ظرف خاص زمانی و به صورت کانالیزه شده می باشد. و این کانالیزه شدن دو جهت می تواند داشته باشد و مواردی را آقای دکتر دبیری مهر اشاره کردند. تعدادی از افراد تأثیرگذار بر افکار مردم هستند که چگونه فکر کنند . این گونه بیان کنیم که انتخاب مردم کانالیزه می شود وشما باید در یک مسیر خاصی انتخاب کنید. البته این لزوما بد نیست و به نظر من یک اثر مثبت باشد و آن چیزی که در سراسر انتخابات در دنیا دیده می شود کار همه کانالیزه شدن بر اساس معیارهای خودشان است. و ما شاید تا ۱۴۰۰ سال قبل که آقای دکتر بحث قرآنی و دینی انجام دادند، بحثی را داشتیم و شاید آن بحث انتسابی است که خداوند می فرماید جعل، ما قرار دادیم شما را و انتساب کردیم شما رابر روی زمین به عنوان خلیفه. و جعل یعنی انتساب که آقای دکتر هم فرمودند خداوند انتخاب کرد اما این هم می تواند یک معنایی باشد. از ۱۴۰۰ سال قبل مقرر گردید که بشر وارد یک چالش شود که مشاهده کند خودمی تواند یک نفر را انتخاب کندوبه یک سرانجامی در هر جامعه ای برسند. در ابتدای امر تا زمان ۱۵۰ سال قبل در تمام دنیا دیکتاتوری بود و اکنون هم بسیار از کشور ها دیکتاتوری و انتخاب فرمایشی است. اما بعضی کشور ها مانند ایران و آن طور که غرب از خودش تعریف می کند بحث انتخاب است. و نکته ای هم آقای دکتر مطرح کردند که انتخابات یعنی ریسک. می توان گفت در عصر حاضر که ما در آن قرار داریم انتخابات تنها را چاره است و غیر از آن نمی توان کاری انجام داد. و نکته ای که آقای دبیری مهر بیان کردند، انتخابات یعنی ریسک پذیری یعنی قابل پیش بینی نبودن،اما در عمل به نظر من امکان پذیر نیست و فقط یک جنبه تئوری است که مطرح می شود زیرا مطمئنا نتیجه انتخابات قابل پیش بینی است زیرا شما سعی می کنید در یک کانال مشخصی حرکت کنید. ودر مدل سازی بحثی به نام کلاسترینگ است و آن چیز ی که در انتخابات مطرح می شود بیشتر بحث کلاسترینگ است. لزوما فکر هر فردی در انتخابات اغنا نمی شود که دقیقا یک فکر مشابه فکر خودش را پیدا کند و بتواند آن را انتخاب کند. یک خوشه سازی است و آنهایی که برآیند آن ها نزدیک به هم است در یک مرکزی جمع می شوند واین خروجی انتخابات است. و نکته آخر، برتری دموکراسی در کشور ما نسبت به دموکراسی لیبرال غربی دو نکته اساسی می باشد که نظریه پردازان غربی مانند فوکویاما نیز به آن اذعان دارند. این دو نکته عبارت است از: ولایت فقیه که راهبر نظام اسلامی است و شورای نگهبان که حافظ و ناظر بر قانون اساسی است.
آقای دکتر پور حسن:
عنوان بحث ما انتخابات است و ذیل انتخابات ما دو جلسه است که در مورد عقلانیت بحث می کنیم این بدان معناست که ما یک پرسش جدی درباره بحث دموکراسی در ایران داریم. یعنی وقتی ما دموکراسی را تعریف می کنیم دموکراسی یا نظام مردم سالار، برآمده از اراده سیاسی مختارانه مردم جامعه است. اگر این گونه باشد بنابراین جامعه باید از آگاهی نسبت به اهمیت انتخابات برخوردار باشد. ما در جلسه اول عنصر آگاهانه بودن را خیلی تاکید کردیم و در بخش های نخست پنج ویژگی را بیان کردیم و در جلسه گذشته اولین مسئله، معرفت و شناخت و عنصر آگاهانه بود.
سخن این است که در خصوص انتخابات به عنوان یک قدرت کم تر صحبت کردیم. اینکه انتخابات اساسا با تکثرسازگار است. تکثر آراء و دیدگاه ها و سلائق، نه با نگاه انحصار گرایانه، نه با نگاه تمامیت خواهانه احزاب، این را ما کمتر تصور کردیم. انتخابات لزوما باید با تغییر همراه باشد. یعنی اگر انتخابات ادامه وضع پیشین باشد، مشکلی وجود دارد و آن مشکل بدان دلیل است، که اساسا نیاز ها و اقتضاعات جامعه دائما در حال تغییر است .جابجایی قدرت یک اصل است، اصل هم فرمایشی نیست، اصل هم تعارف نیست. بنابراین انتخابات همواره منجر به تغییر می شود. ما به دلیل اینکه آگاهی درستی از تغییر نداریم گاهی اوقات تغییر در انتخابات را توطئه تلقی می کنیم. اما در انتخابات اگرما توان پیش بینی داشته باشیم (مراد من پیشگویی نیست) پیش بینی با قدرت علمی همراه است، با مطالعه بنیادین همراه است، درآن صورت در مقابل تقدیر نگاه سلبی نمی گیریم ، واکنش تندی نشان نمی دهیم. تلقی من این است که انتخابات گرچه یک عمل سیاسی است اما بنیان های اجتماعی داردیعنی ما نباید انتخابات را محصور در یک نگاه سیاسی کنیم. یعنی باید بگوییم در طول چهار سال و یا در یک دوره ای در جامعه تغییراتی به وجود آمده است که انتظار دارد جابجایی عقلانی قدرت صورت بگیرد و در این بین نقش نخبگان از همه مهمتر است و هر آنچه حرا دنبال می کند همین است که نخبگان جامعه ما کمترین سهم را در این حوزه هایی که ما اشاره کردیم (در تکثر،در فهم، قدرت بودن و …) دارند. همواره عموم جامعه (منظور از عموم، عوام نیست) عموم جامعه یعنی طبقه عام جامعه نقش بیشتری در این تغییر داشتند به همین دلیل ما کمتر این فرآیند ها را عقلانی و یا به معنای پیش بینی براساس نظریه های اجتماعی می بینیم. خیلی در مورد عقلانیت می توان بحث کرد پس به نظر می آید ما در ایران یک مشکلی به نام غیر عقلانی بودن، نیمه عقلانی بودن یا عقلانی بودن انتخابات، به معنای پرسش و مسئله، همچنان داریم و این مسئله مهمی است. ما چطور می توانیم مانند سایر جوامع به خوبی به طور عقلانی انتخابات و تغییرات را ببینیم ، تاثیر این قدرت را ببینیم این ها نکات مهمی هستند که به نظر من در انتخابات می توان بحث های تئوریک و در عین حال ناظر بر جامعه ایران مطرح کرد. سخن من این است که آنچه مشخص است ما در ذیل عقلانیت ، فارغ از مفاهیم فلسفی یا مفاهیم خیلی انتزاعی، در مورد این مسئله که در نگاه جامعه شناسان و اندیشمندان سیاسی انتخابات که قدرت است چگونه به آن نگاه می کنند. انتخابات که توام با تغییر است، تغییر در چه لایه هایی، اساسا انتخابات جلوی تغییرات بنیادین و سریع را می گیرد یعنی خوشونت را، انتخابات به همین دلیل است که یک رفتار عقلانی است پس او به جامعه اجازه می دهد که دست به رفرم(تغییر و اصلاح) بزند رفرم در قدرت، رفرم در ساختار، این ها نکات مهمی هستند که در باب نتایج و لوازم انتخابات از حیث عقلانی ما می توانیم شاهد باشیم. سخن این است که برخی از این مسائل امکان چالش و مناقشات بین ما را بیشتر می تواند داشته باشد. این جمع بندی بحث بود و آقای دکتر نورا می خواهند دو پرسش را مطرح کنند که به بحثی که در این نیم ساعت می توانیم داشته باشیم سمت و سو دهند.
آقای دکتر نورا:
بحث ما در ارتباط با انتخابات آیا در یک گفتار محدودیت پذیر است و یا نامحدود؟ یعنی شما برای آن حدو حصری قائل هستید و یا حدو حصری قائل نیستید؟ توده مردم ما که فکر می کنند دموکراسی در غرب نهادینه است و تکثر گرایی به حد اعلا است و هیچ حد و حصری وجود ندارد در صورتی که در دویست و سیصد سال اخیرهیچ تغییر نکرده است. آمریکا با همان دو حزب و انگلیس هم با همان دو حزب خود حرکت می کنند. پس به این توجه داشته باشیم که آیا واقعا بحثی که ما انجام می دهیم مجرد است. من نگران این هستم که بحث به سمت اومانیسم محض برود زیرا در سخنان دوستان من احساس می کنم از این واژه بیشتر به سمت یک اومانیسم محض، مجرد، انسانی پیش می رویم. اگر این گونه پیش برویم بدون شک ما موفق نخواهیم شد. حداقل در جامعه ما موفق نمی شویم. اگر می خواهیم موفق باشیم باید روی این واژه ها هم کمی تامل کنیم. مثلا بگوییم جامعه هر چه فکر می کند دین، آیین، مذهب و…. ما مجرد از آن ها بحث کنیم، این یک بحث است.همه ما به تکثر اعتقاد داریم اما تکثر دارای یک سری چارچوب است و تکثرلایه ها و پوشش هایی دارد. و می خواهم بدانم این بحث تا چه حدی است و تا چه حدی پیش می رود؟ در ارتباط با انتخابات و شبه انتخابات آقای دکتر خیلی خوب توضیح دادند. انتخابات ریسک پذیر است و نباید به صورت قطعی کسی نتیجه انتخابات را بگوید و پیش بینی کردن انتخابات اشکالی ندارد. در پیش بینی کردن انتخابات ما یک فردی را در جامعه تحلیل می کنیم و نظرسنجی می کنیم و پیش بینی می کنیم که به طور مثال آن شخص هشتاد درصد رأی بیاورد و بیست درصد ریسک دارد. پیش بینی اشکالی ندارد ما اگر در انتخابات قطعا بگوییم فرد مشخصی رأی می آورد در این حالت یک شبه ای را ایجاد می کند لذا به همین دلیل عرض کردم کلماتی که ما اخیرا در انتخابات استفاده می کنیم کلمه انتخابات را مهندسی کردن است.و نکته دیگرکه جمله ای در ارتباط با این موضوع که فرمودید انتخابات قدرت است، من از نظر علمی عرض نمی کنم به نظر من انتخابات خودش یک قدرت نیست، قدرت ساز است و خود انتخابات قدرتی ندارد. یک فرآیند ویک راهکار است و خودش هیچ قدرتی ندارد اما منجربه قدرت سازی می شودو قدرت باعث جابجایی می شود. و یک بحث هم در ارتباط با حاکمیت است که به حاکمیت در انتخابات چه جایگاهی دارد. قطعا درست فرمودند. اما پیشنهاد می کنم که حق الناس بودن انتخابات را که اخیرا مقام معظم رهبری مطرح کردند، به دلیل آنکه قابل درک تر و قابل فهم تر باشد، به بحث بگذاریم.