وب بازهای موج ساز : از تونس تا سر امیر اتابک
گزارش زیر را فرنوش ابا روزنامه نگار نوشته است که محصول یک گفتگوی نسبتا مفصل با بنده است . اما به دلایلی این گفتگو در روزنامه همشهری چاپ نشده و بدین خاطر در اندیشکده خرد منتشر می شود.
آنها دنیای رسانه را متحول کردهاند. با گوشیهای هوشمند و تبلتهایشان. با فیلمها و عکسهایی که اتفاقا کیفیت مطلوبی هم ندارند شبکههای اجتماعی را قبضه کردهاند. شهروند-خبرنگاران همه جا هستند و تبدیل شدهاند به چشم سوم رسانهها؛ آن هم بدون اینکه کارت دعوتی در کار باشد. کسی دقیق نمیداند از چه زمانی قدم به دنیای ژورنالیسم و رسانه گذاشتهاند؛ شاید قبل از اینکه حتی گوشی هوشمندی در کار باشد آنها با نامهنگاری به روزنامهها درباره مشکلات شهری، رسالتشان را انجام میدادند اما هرچه هست در این سالها آنقدر قدرتمند ظاهر شدهاند که رسانههای رسمی کشورها به فکر افتادهاند تا از جسارت و سرعت عمل آنها نهایت استفاده را داشته باشند. خاورمیانهایها با وجود اتفاقات سیاسی اجتماعی داخل کشورشان، پیشروی عرصه شهروند-خبرنگاری هستند.اگر از نقش شهروند-خبرنگاران در انعکاس اتفاقات سال ۸۸ ایران بگذریم، میرسیم به وقایع بیداری اسلامی در کشورهای خاورمیانه. جوان سبزی فروش تونسی را به یاد دارید؟ همان جوان ۲۶ ساله تونسی که پنج سال پیش در اعتراض به توقف چرخ دستی اش توسط پلیس و در نتیجه بیکار شدن، اقدام به خودسوزی کرد. فیلمها و عکسهایی که از او در شبکه اجتماعی منتشر شد، عامل اصلی قیام مردم تونس بود. بعد از این واقعه، پلیس و مقامات دولتی هر گونه اطلاع رسانی از اعتراضات را ممنوع کردند با این حال معترضان، فیلمهای ضبط شده با گوشیهای موبایل را در فضای مجازی منتشر کردند که همین اتفاق کافی بود تا شبکههای بزرگ خبری جهان و در راس آنها الجزیره به پخش این فیلمها بپردازند؛ فیلمهایی که از لحاظ فنی بی کیفیت بودند اما ناآرامیهای تونس را به خوبی انعکاس میدادند.این تنها یک نمونه از تاثیر کار شهروند-خبرنگاران در برانگیختن واکنش مردم یک جامعه است. اتفاقات کوچک و بزرگ زیادی این روزها دور و برمان رخ میدهند که جرقه اصلی خیلیهایشان را شهروند- خبرنگاران زدهاند. از تصادف پورش زرد و سیل اخیر تهران گرفته تا مسابقات والیبال و شادیهای بعد از توافقات هستهای. از ماجرای «وال استریت» تا المپیک لندن، همه با جریان سازی شهروند-خبرنگاران بولد شدند.اما آیا موج سازی این خبرنگاران بیرون آمده از دل جامعه، همیشه به نفع مردم است یا گاهی هم میتوانند با خبرهای جعلی، مخاطبان را گمراه کنند؟ آیا باید شهروند-خبرنگاران محدود شودیا دستشان باز باشد و قضاوت را به عهده خود مخاطبان بگذاریم؟در آستانه هفدهم مرداد، روز خبرنگار میخواهیم ببینیم موج سازی شهروندان-خبرنگاران چه فایدههایی به حالمان داشته و برای یک شهروند خبرنگار خوب بودن باید چه کرد.
آیا شهروند-خبرنگاران، همیشه به نفع مردم عمل میکنند یا نه؛ گاهی هم میتوانند با خبرهای جعلی، مخاطبان را به گمراهی بکشانند؟
با دوبار فیلم گرفتن، شهروند-خبرنگار نمیشوید
امیر دبیری مهر، پژوهشگر رسانه و مدرس روزنامه نگاری از پیامدهای مثبت و منفی کار شهروند-خبرنگاران درجامعه میگوید: آیا هرکسی با مکتوب کردن تخیلات ذهنیاش به یک شهروند- خبرنگار تبدیل میشود؟ یک شهروند- خبرنگار باید نگران چه خطاهایی باشد؟ و اساسا موفقیتش چطور سنجیده میشود؟ به چه مهارتهایی نیاز داریم تا به یک شهروند- خبرنگار موفق تبدیل شویم؟ کدام شهروند-خبرنگاران توانایی این را دارند که مردم جامعه را وادار به واکنشهای تاثیرگذار کنند؟ این سوالات بهانه گفت و گوی ما با دبیری مهر شد. به عقیده او در یک جامعه آگاه، شهروندان آنقدر مسوولیت پذیرند که منتظر رسانههای رسمی نمیمانند و گفتوگو درباره یک اتفاق با فاصله کم از آن یا حتی همزمان با آن، شکل میگیرد.
ازپارک کردن ماشین تا انقلاب تونس
امکاناتی که امروز در اختیار شهروندان قرار دارد، مثل اینترنت پرسرعت و تلفنها و ابزارهای هوشمند از یک طرف و از طرف دیگر حس مسوولیت عمومی که در بین شهروندان به وجود آمده، باعث به وجود آمدن پدیده شهروند-خبرنگاری شده است. دبیری مهر با گفتن این مطلب توضیح میدهد:« علاقه به مطرح کردن خود به عنوان یک انسان مسوول اجتماعی زیاد شده که اتفاق خوبی است. شهروندانی که تخصصی در عرصه ارتباطات ندارند، از پارک کردن نامناسب یک اتومبیل یا یک تصادف در خیابان عکس میگیرند و شرح عکس میگذارند یا گزارش ساده و عامیانهای درموردش مینویسند. شهروند-خبرنگاران شهروندانی هستند که حس مسوولیتشان نسبت به بقیه بیشتر است.درخاورمیانه پس از بیداری اسلامی، این پدیده شکل جدیدی گرفت.جرقه انقلاب عربی از تونس شروع شد. بعد از پخش تصاویر سبزی فروش معروف درتونس. بعد هم در جریان اتفاقات مصر و انقلاب ۲۰۱۱ در میدان التحریر، مخالفان مبارک یک انقلاب فیسبوکی ایجاد کردند.تصاویر و مطالبی که جوانان مصری از وقایع میدان «التحریر» ثبت و ضبط میکردند، موجی از واکنشها را به دنبال داشت. این اتحاد شهروند-خبرنگاران مصری علیه دولت دیکتاتوری مبارک بود.»
تا میتوانید، فالوئر جمع کنید!
دبیر مهر در پاسخ به این سوال که موفقیت یک شهروند-خبرنگار چطور سنجیده میشود، میگوید:« سوژههای پیش پاافتاده برای آنها چندان عامل موفقیت نیست. مثلا کسی که از ترافیک شهر تهران فیلم و عکس منتشر میکند شهروند-خبرنگار باهوشی تلقی نمیشود چون ترافیک یک موضوع عادی است. توجه به زوایای نادیده شده در مناسبات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی میتواند برگ برنده یک شهروند-خبرنگار باشد. انتخاب سوژههای جذاب و موثر.
مساله دوم، تداوم و پشتکار در انتخاب سوژههای جذاب است.کسی با یکی دوبار عکس و فیلم گرفتن و روایت کردن نمیتواند اسم خودش را شهروند خبرنگار بگذارد. استمرار در این کار اهمیت زیادی دارد. مثلا اگر کسی میخواهد این کار را در قالب انتشار عکس پیگیری کند نمیتواند هرازگاهی یک عکسی با توضیحش بگذارد و برود.
ویژگی سوم شبکهای و ارتباطی بودن شخص شهروند-خبرنگار است. یعنی کسانی که در شبکههای اجتماعی عضو و فعالند و به اصطلاح فالوئر و فرندز زیاد دارند، وقتی به یک سوژه توجه و آن را منتشر میکنند این پتانسیل را دارند که مطالبشان در تعداد دفعات زیاد بازنشر شود و به شبکههای دیگر برسد. این دسته میتوانند در حوزه کار شهروند-خبرنگاری جریان ساز باشند.»
محدودیتها را پشت سربگذارید
درایران پدیده شهروند-خبرنگاری چه زمانی شکل گرفت؟ مدرس روزنامه نگاری و پژوهشگر عرصه ارتباطات در این باره به «شش و هفت» میگوید:«نمیشود لحظه تولدی برای آن در نظر گرفت.
از چه زمانی استفاده از اینترنت پرسرعت و ابزارهای هوشمند ارتباطی در جامعه رواج پیدا کرد؟ از همان زمان هم پدیده شهروند-خبرنگاری شکل گرفت. بهانههای اجتماعی باعث شده که خاورمیانه و به ویژه ایران در این زمینه پیشرو باشد. البته قابل انکار نیست که ایران در زمینه توسعه اینترنت پرسرعت از کشورهای دیگر خاورمیانه عقبتر است. سرعت پایین اینترنت، یکی از موانع کار شهروند-خبرنگاران است.
او در ادامه توضیح میدهد:«حدود پنج سال است که در کشورهای خاورمیانه مثل مصر و تونس این پدیده شکل گرفته است. در ابتدا شهروند-خبرنگاری پدیده عجیبی بود اما در حال حاضر دیگر کاملا به رسمیت شناخته شده و حتی رسانههای رسمی و دولتی نسبت به شهروند-خبرنگاران احساس نیاز پیدا کردهاند و از آنها برای همکاری و تولید محتوا دعوت میکنند. حتی صدا وسیمای ایران هم به این سمت میرود که از تولیدات شهروند-خبرنگاران استفاده کند.»
وقتی ساختمان سوادکوه فرو ریخت…
این مدرس روزنامهنگاری در پاسخ به این سوال که در ایران، کار شهروند-خبرنگاری تا چه توانسته تاثیرگذار باشد و به اتفاقات مهم منجر شود؟ میگوید:«نمونه تازه اش سیل و طوفان اخیر در کشور است. در چند شهر اطراف تهران، عکسها و فیلمهایی که منتشر شد همه متعلق به شهروند-خبرنگاران بود و هیچ رسانه رسمی نتوانسته بود از این اتفاق مستند سازی کند.
این مردم عادی بودند که با موبایلها و تبتهای خودشان فیلم میگرفتند. ریزش ساختمان در سوادکوه که مردم فیلم آن را گرفته بودند در ذهن بینندهها سوالهای زیادی را ایجاد کرد. اینکه آیا نظام مهندسی کشور نسبت به چنین فجایعی پاسخگوست یا نه؟ چطور یک ساختمان با یک سیل فرو میریزد و چه مهندسی بر ساخت این ساختمان نظارت داشته؟ یا اینکه مسوولان در سازمانهای مدیریت بحران وقتی چنین بحرانهایی در کشور بروز پیدا میکند چقدر کارآمد هستند؟ بعد از دیدن این فیلم به این نتیجه رسیدهایم که ساختار سازمان هواشناسی نیازمند تغییرات اساسی است و دیگر شیوههای سنتی جواب نمیدهد. مشکلات فرهنگی هم اخیرا از سوی شهروند- خبرنگاران زیر ذره بین گذاشته میشوند. مثل عکسهایی از فرهنگ رانندگی که نشان میدهد در وضعیت خوبی قرار داریم.»
حواسمان باشد زیر ذره بین هستیم
دبیری مهر در جواب این سوال که یک شهروند خبرنگار چطور میتواند با خبرها و عکسهایش جامعه را به واکنش وادار کند؟ میگوید:«وقتی خبری تولید میکنیم، پیامدهای تولیدش در اختیار ما نیست.چون جامعه مخاطب بسیار متنوع است. بنابراین واکنشها به خبر مختلف است و ما نمیتوانیم انتظار واکنش یکدست مردم را داشته باشیم و پیش بینی دقیقی بکنیم اما خبری که ما تولید میکنیم به هرحال دیر و زود دیده خواهد شد و واکنشهای متفاوتی هم به احتمال قوی خواهد داشت. اگر اصل را بر این بگذاریم همیشه در انتشار عکس و فیلم و مطلب، دقت لازم را خواهیم داشت تا بیگدار به آب نزنیم. در عین حال کار خودمان را هم کم اهمیت تلقی نمیکنیم.»
لطفا حریم خصوصی را رعایت کنید!
دبیری مهر درباره این موضوع که شهروند-خبرنگار چه مهارتهایی باید داشته باشد؟ توضیح میدهد:«همان ویژگیهایی که یک خبرنگار باید داشته باشد، شامل حال شهروند-خبرنگار هم میشود. جسارت، کنجکاوی و سواد مهمترین آنهاست. تولیدکننده متن باید با زبان رسمی فارسی آشنا باشد. زبان گفت و گو را بداند. تا حدی سواد دیجیتال داشته باشد تا بتواند از وسایل ارتباط جمعی استفاده کند. تعامل را بلد باشد و بتواند رابطه خوب و موثر برقرار کند.» یک شهروند- خبرنگار چه آسیبهایی میتواند به جامعه بزند؟ این مدرس روزنامه نگاری در پاسخ میگوید:«اگردر یک شهروند-خبرنگار، ویژگی فرصت طلبی و بی اعتنایی به قوانین کشور بیش از حد باشد، منشاء آسیبهای عمومی خواهد شد.شهروند- خبرنگاران در همه جای دنیا باید حریم خصوصی را رعایت کنند و به مسائل عمومی جامعه توجه کنند، نه مسائل خصوصی افراد. باید شدیدا مراقب باشند که از بزرگ نمایی سوژهها خودداری کنند. دروغگویی و تحریف مسائل از طرف شهروند-خبرنگاران نه تنها باری از دوش جامعه برنمی دارد بلکه منشاء خسارت به جامعه است. درحال حاضر نیاز داریم که برای کار شهروند-خبرنگاری هم قوانینی را تدوین کنیم. نه برای محدود کردن این پدیده بلکه برای مصون کردن کار شهروند-خبرنگاری. کسانی که میخواهند شهروند-خبرنگار باشند باید خودشان را مقید به منافع و مصالح عمومی بدانند و از دروغگویی، ورود به حریم شخصی دیگران و تحریف افکار عمومی پرهیز کنند.»
اطلاعات کم شما را گرفتار میکند
یک شهروند-خبرنگار مثل یک خبرنگار آموزش نمیبیند. چطور میتواند این کاستی را جبران کند و روی اصول پیش برود؟ این سوالی است که دبیری مهر در جواب آن میگوید:«یک شهروند-خبرنگار معمولا به صورت آماتور و بدون آموزشی خاص وارد حیطه خبر و گزارش میشود. ضعفهای زیادی هم ممکن است در کارشان ببینیم. برای مثال اگر متن تولید میکنند ممکن است قواعد ویرایش را رعایت نکنند. گاهی به زبان فارسی تسلط ندارند و این ممکن است به کارشان تا حدودی آسیب وارد کند. گاهی هم اصول اخلاقی کار رسانهای را بلد نیستند و رعایت نمیکنند. بعضی مواقع هم به دلیل آشنایی نداشتن با حریمهای اخلاق عمومی و حتی قانون دردسرهای حقوقی و قضایی برای خودشان ایجاد میکنند. در حال حاضر، امکان اینکه از شهروند-خبرنگاران دعوت کنیم که بیایند و جایی آموزش ببینند، وجود ندارد. کسانی که خودشان علاقه مند باشند درکلاسهای مختلف شرکت میکنند و آموزش لازم را میبینند اما شهروند-خبرنگار جنسش این است که به صورت غیرسازمان دهی شده فعالیت میکند و از دل جامعه بیرون میآید. راهی که پیش رویمان میماند آموزش از طریق شبکههای اجتماعی است. نهادهای مسوول و همینطور انجیاوها میتوانند اصول کار خبرنگاری و اطلاع رسانی را در قالب آموزشهای عمومی به جامعه تزریق کنند. با این کار فضایی ایجاد میشود تا کسانی که علاقهمند به این کارند با اصول آشنا شوند. البته میشود دورههای آموزشی هم در فرهنگسراها و مکانهای مشابه برگزار کرد اما نمیتوانیم آموزش را الزامی کنیم. به همین دلیل بهترین راه انتشار اصول آموزشی از طریق شبکههای اجتماعی است.»
از زلزله آذربایجان
تا طوفان کاترینا
اتفاقات مهم دنیا که شهروند-خبرنگاران آن ها را برجسته کردند
بسیاری از اتفاقات مهم یک شهر یا کشور به مدد شهروند-خبرنگاران تبدیل به جریان هایی شده اند که ذهن تمام مردم دنیا را به خود مشغول کرده اند:
زلزله آذربایجان
در زلزله آذربایجان که مرداد سال ۹۱ اتفاق افتاد شهروند -خبرنگاران در انعکاس گرفتاری ها و مشکلات مردم زلزله زده، نقش مهمی داشتند. بعضی از رسانه های تندروی داخلی اعلام کردند که شهروند- خبرنگاران سیاه نمایی کرده و نقش دولت و صدا و سیما را دراطلاع رسانی و کمک به زلزله زده ها ضعیف نشان داده اند. بااین حال تلاش شهروندان برای ثبت وقایع باعث شد توجه مردم به مصیبت هایی که بر سر مردم این منطقه آمده بود، بیشتر معطوف شود و خیلی ها به صورت انفرادی یا در قالب تیم های چند نفره و به صورت خودجوش برای کمک به مردم به محل زلزله بروند. در این زلزله بیشترین خسارت به اهر و ورزقان وارد شد. مهم ترین علامت سوالی که برای مخاطبان وجود داشت آمارهای ضد و نقیض مسوولان درباره کشته شدگان حادثه بود. رییس سازمان مدیریت بحران شمار قربانیان را ۲۵۳ نفر، وزارت بهداشت ۳۰۶ نفر و پزشکی قانونی ۱۶۹ نفر اعلام کردهاند. این در حالی بود که بر اساس اعلام سازمان جمعیت هلال احمر، ۱۶ هزار مراسم ترحیم برای درگذشتگان این زمینلرزه برگزار شده بود.
طوفان کاترینا
وقتی این طوفان در آگوست سال ۲۰۰۵ در نیواورلانز آمریکا اتفاق افتاد، سی ان ان خیلی از عکس ها و خبرهای منتشرشده را از مردم عادی دریافت کرد. عکس هایی که نشان می داد شهروندان به دلیل بودن پایه خانه ها در آب، روی سقف ساختمان ها رفته و گرفتار
شده اند.در این حادثه ۸۵ درصد منطقه زیر آب رفت. اعزام خبرنگاران به محل حادثه هم به همین دلیل بسیار سخت بود اما در عین حال به خاطر نبود دسترسی به منطقه، خبرگزاری و روزنامه ها قادر به کنترل صحت خبرها نبودند و شایعات زیاد و اطلاعات کمابیش اشتباهی پخش شد. مثلا یکی از شهروندان بی مسئولیت در توییترش اعلام کرد که ساختمان بورس سهام نیویورک یک متر زیر آب رفته است. پخش این شایعه در آن روز صدمه زیادی به مبادلات بورس زد.
جنبش وال استریت
۱۷ سپتامبر ۲۰۱۱ برای نیویورکی ها تاریخ مهمی است. نابرابری های اقتصادی باعث شد عده زیادی از مردم آمریکا درخیابان وال استریت (مقر بورس نیویورک ) دست به اعتراضات و تظاهرات گسترده بزنند.اعتراضاتی که تا ۲۴ مارس ۲۰۱۲ ادامه داشت.تصرف و اشغال وال استریت به وسیله گروه کانادایی «اکتیویسم ادباسترز» فراخوانده شد. بعضی این جنبش را با خیزشهای خاورمیانه به ویژه تجمعات میدان تحریر و انقلاب ۲۰۱۱ در مصر مقایسه میکنند. خواسته اشغالکنندگان وال استریت عمدتا رفع نابرابریهای اقتصادی، مبارزه با فرهنگ اقتصادی سرمایهداری و از بین بردن دسترسی و نفوذ دلالان شرکتی و غولهای پولی در دولت آمریکا بود.
اولین جرقه جنبش، زمانی زده شد که دولت امکان دسترسی مطبوعات و خبرگزاری ها را به پارک «زوکاتی» که محل اجتماع هزاران نفر از معترضان بود، محدود کرد و در نتیجه شهروندی به نام« تیم پول» با گوشی سامسونگ خود، اتفاقات پارک را در شبکه اجتماعی ustream، قرار داد. او اولین نفری بود که اطلاعات خام این جنبش را در اینترنت منتشر کرد. این جنبش نشان داد که رسانه های سنتی دیگر مثل سابق قوی نیستند و در چنین مواردی شکست می خورند. دولت قصد داشت این جنبش را به کلی کتمان و پوشش خبری آن را محدود کند، در نتیجه شهروندان-خبرنگاران خودشان دست به کار شدند و خبرها را منتشر کردند.
شلوغیهای فرگوسن و نقش مهم هشتگ
هشتگ ها در کار شهروند-خبرنگاران تاثیر زیادی دارند. مهم ترین نمونه اش هم به جریان شلوغیها در فرگوسن آمریکا در سال ۲۰۱۴ برمی گردد. در جریان این حادثه آنتونیو مارتین، جوان ۱۸ ساله سیاه پوست توسط یک افسر آمریکایی در پمپ بنزین کشته شد. نظرات مخالف و موافق زیاد بود، عدهای حق را به جوان سیاه پوست می دادند و بعضی هم معتقد بودند پلیس برای دفاع از خود در برابر جوان مجرم مسلح چاره دیگری نداشته است. البته نظر معترضان به موافقان پلیس غلبه داشت، چون جوان سیاه پوست تا ۳۰ دقیقه بعد از شلیک، زنده بوده اما پلیس نه تنها با آمبولانس تماس نمی گیرد بلکه محل حادثه را ترک می کند. از طرفی شاهدان می گویند سه ساعت بعد از اینکه به پسرسیاه پوست شلیک شده تازه معلوم شد که اسلحه داشته است. در این اتفاق هم ابتدا شاهدان ماجرا خبر را منتشر کردند و تمام نظرات با هشتگ «antoniomartin#» منتشر شد. نظراتی که به دلیل وجود این هشتگ در یک جای ثابت متمرکز شدند و مردم با استفاده از این هشتگ می توانستند به سرعت از روند ماجرا، دادگاه پلیس متهم و … مطلع شوند.
سقوط ویلسون و توییت جنجالی
مایک ویلسون ،مهندس نرم افزار کامپیوتر بعد از
حادثه ای که برای بویینگ ۷۳۷-۵۰۰ در هنگام پرواز از فرودگاه بین المللی دنور افتاد، رکورد جدیدی در خبرگذاری زنده شهروندان از خود به جا گذاشت. زمانی که شعله های آتش در هنگام حادثه هواپیما را در برگرفته بود، مایک ویلسون قبل از پیاده شدن از هواپیما اولین توییت خود را از طریق موبایل برای خانواده و دوستانش ارسال کرد، او نوشت:« لعنتی! هواپیمای من همین الان سقوط کرد! » او زمانی که به خانه برگشت دوباره از طریق سرویس میکروبلاگینگ و بسیار محبوب توییتر چند توییت فرستاد. هواپیما در ساعت ۶:۲۲ به وقت محلی در باندفرودگاه تغییر جهت داد و یکی از دو موتورش از کار افتاد و آتش گرفت و سپس هواپیما در برف لغزید. تمام سمت راست بدنه سوخت و قسمت پلاستیکی آن کاملا ذوب شد ومایع آن وارد جایگاه ۱۵۵ نفری مسافرین شد و تمامی افراد هواپیما به سمت درهای اضطراری فرار کردند. زنده ماندن همه سرنشینان هواپیما چیزی شبیه معجزه بود. بعد از فرستادن این وییت، فالوئرهای ویلسون چند برابر شدند.
متن صفحه ارایی شده این گزارش را اینجا ببینید